loading...
خدمات كامپيوتر و چاپ فينال
وحيد دهقان بازدید : 1156 جمعه 03 آذر 1391 نظرات (2)

نام مبارک امام چهارم علی است و مشهورترین القاب آن حضرت زین العابدین و سجّاد می‌باشد و مشهورترین کنیه ایشان ابامحمد و ابوالحسن است. مدّت عمر آن بزرگوار  پنجاه و  هفت سال است. ایشان پانزدهم جمادی الاول سال سی و هشتم هجری به دنیا آمد. تولد آن بزرگوار دو سال قبل از شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام است و تقریباً بیست و سه سال با پدر بزرگوار زندگی کرد. پس مدت امامت آن بزرگوار سی و چهار سال است.

حضرت سجّاد علیه السلام پدری چون حسین دارد و مادرش دختر یزدگرد پادشاه ایران است که دست عنایت حق به طور خارق العاده این دختر را به امام حسین می‌رساند. شرافت این زن آن است که مادر نُه نفر از ائمه طاهرین می‌شود و چنانچه امام حسین علیه السلام «اب الائمه» است. این زن نیز «ام الائمه» است.

گرچه امام سجاد علیه السلام با اهل‌بیت علیهم السلام در همه فضایل وجه اشتراک دارند و هیچ فرقی میان آنان از نظر صفات و فضایل انسانی نیست، اما از نظر گفتار و کردار شباهت تامّی به جدشان امیرالمؤمنان علی علیه السلام دارد. که آن موارد را ذکر می‌نماییم.

وحيد دهقان بازدید : 618 چهارشنبه 01 آذر 1391 نظرات (0)

“خوارزمی” در مقتل الحسین و “خیابانی” در وقایع الایام نوشته‏اند که در روز هشتم محرم امام حسین علیه‏السلام و اصحابش از تشنگی سخت آزرده خاطر شده بودند؛ بنابراین امام علیه‏السلام کلنگی برداشت و در پشت خیمه‏ها به فاصله نوزده گام به طرف قبله، زمین را کَند، آبی گوارا بیرون آمد و همه نوشیدند و مشکها را پر کردند، سپس آن آب ناپدید شد و دیگر نشانی از آن دیده نشد. هنگامی که خبر این ماجرا به عبیداللّه‏ بن زیاد رسید، پیکی نزد عمر بن سعد فرستاد که: به من خبر رسیده است که حسین چاه می‏کَند و آب بدست می‏آورد. به محض اینکه این نامه به تو رسید، بیش از پیش مراقبت کن که دست آنها به آب نرسد و کار را بر حسین علیه‏السلام و یارانش سخت بگیر. عمر بن سعد دستور وی را عمل نمود.

در این روز “یزید بن حصین همدانی” از امام علیه‏السلام اجازه گرفت تا با عمر بن سعد گفتگو کند. حضرت اجازه داد و او بدون آنکه سلام کند بر عمر بن سعد وارد شد؛ عمر بن سعد گفت: ای مرد همدانی! چه چیز تو را از سلام کردن به من بازداشته است؟ مگر من مسلمان نیستم؟ گفت: اگر تو خود را مسلمان می‏پنداری پس چرا بر عترت پیامبر شوریده و تصمیم به کشتن آنها گرفته‏ای و آب فرات را که حتی حیوانات این وادی از آن می‏نوشند از آنان مضایقه می‏کنی؟ عمر بن سعد سر به زیر انداخت و گفت: ای همدانی! من می‏دانم که آزار دادن به این خاندان حرام است، من در لحظات حسّاسی قرار گرفته‏ام و نمی‏دانم باید چه کنم؛ آیا حکومت ری را رها کنم، حکومتی که در اشتیاقش می سوزم؟ و یا دستانم به خون حسین آلوده گردد، در حالی که می‏دانم کیفر این کار، آتش است؟ ای مرد همدانی! حکومت ری به منزلۀ نور چشمان من است و من در خود نمی بینم که بتوانم از آن گذشت کنم.

یزید بن حصین همدانی بازگشت و ماجرا را به عرض امام علیه‏السلام رساند و گفت: عمر بن سعد حاضر شده است شما را در برابر حکومت ری به قتل برساند.امام علیه‏السلام مردی از یاران خود بنام “عمرو بن قرظة” را نزد ابن سعد فرستاد و از او خواست تا شب هنگام در فاصلۀ دو سپاه با هم ملاقاتی داشته باشند.

شب هنگام امام حسین علیه‏السلام با ۲۰ نفر و عمر بن سعد با ۲۰ نفر در محل موعود حاضر شدند. امام حسین علیه‏السلام به همراهان خود دستور داد تا برگردند و فقط برادر خود “عباس” و فرزندش “علی‏اکبر” را نزد خود نگاه داشت. عمر بن سعد نیز فرزندش “حفص” و غلامش را نگه داشت و بقیه را مرخص کرد.

در این ملاقات عمر بن سعد هر بار در برابر سؤال امام علیه‏السلام که فرمود: آیا می خواهی با من مقاتله کنی؟ عذری آورد. یک بار گفت: می‏ترسم خانه‏ام را خراب کنند! امام علیه‏السلام فرمود: من خانه‏ات را می‏سازم. ابن سعد گفت: می‏ترسم اموال و املاکم را بگیرند! فرمود: من بهتر از آن را به تو خواهم داد، از اموالی که در حجاز دارم. عمر بن سعد گفت: من در کوفه بر جان افراد خانواده‏ام از خشم ابن زیاد بیمناکم و می‏ترسم آنها را از دم شمشیر بگذراند.

حضرت هنگامی که مشاهده کرد عمر بن سعد از تصمیم خود باز نمی گردد، از جای برخاست در حالی که می فرمود: تو را چه می‏شود؟ خداوند جانت را در بسترت بگیرد و تو را در قیامت نیامرزد. به خدا سوگند! من می‏دانم که از گندم عراق نخواهی خورد!ابن سعد با تمسخر گفت: جو ما را بس است.پس از این ماجرا، عمر بن سعد نامه‏ای به عبیداللّه‏ نوشت و ضمن آن پیشنهاد کرد که حسین لیه‏السلام را رها کنند؛ چرا که خودش گفته است که یا به حجاز برمی گردم یا به مملکت دیگری می‏روم. عبیداللّه‏ در حضور یاران خود نامه ابن سعد را خواند، “شمر بن ذی الجوشن” سخت برآشفت و نگذاشت عبیداللّه‏ با پیشنهاد عمر بن سعد

 موافقت کند.

وحيد دهقان بازدید : 443 سه شنبه 30 آبان 1391 نظرات (0)

در این روز كه مطابق با روز یكشنبه بوده است، عبیدالله بن زیاد مردى را به دنبال شبث بن ربعى  فرستاد كه در دارالاماره حضور یابد، شبث بن ربعى خود را به بیمارى زده بود و مى‏خواست كه ابن زیاد او را از رفتن به كربلا معاف دارد، ولى عبیدالله بن زیاد براى او پیغام فرستاد كه: مبادا از كسانى باشى كه خداوند در قرآن فرموده است: «چون به مؤمنین رسند گویند: از ایمان آورندگانیم، و هنگامى كه به نزد یاران خود - كه همان شیاطینند - روند، اظهار دارند: ما با شماییم و مؤمنین را به سخره مى‏گیریم»، و به او خاطر نشان ساخت كه اگر بر فرمان ما گردن مى‏نهى و در اطاعت مائى، در نزد ما باید حاضر شوى.

شبث بن ربعى، شبانگاه نزد عبیدالله آمد تا رنگ گونه او را نتوان به خوبى تشخیص داد! ابن زیاد به او مرحبا گفته و در نزد خود نشاند و گفت: باید به كربلا روى، پس شبث قبول كرد و عبیدالله او را به همراه هزار سوار به سوى كربلا گسیل داشت.

در تعداد كل لشكریانى كه به همراه عمربن سعد در كربلا حضور پیدا كردند تا با امام حسین علیه‏السلام بجنگند، اختلاف است، ولى نكته‏اى كه نباید فراموش كرد این است كه تعداد نظامیان جیره‌خوارى كه از حكومت وقت، حقوق و لباس و سلاح و لوازم جنگى دریافت مى‏كردند سى هزار نفر بوده است.

سپس عبیدالله بن زیاد به شخصى به نام زحر بن قیس با پانصد سوار مأموریت داد كه بر جسر صراه ایستاده و از حركت كسانى كه به عزم یارى امام حسین از كوفه خارج مى‏شوند، جلوگیرى كند، فردى به نام عامر بن ابى سلامه كه عازم بود براى پیوستن به امام حسین علیه‏السلام از برابر زحربن قیس و سپاهیانش گذشت، زحر بن قیس به او گفت: من از تصمیم تو آگاهم كه مى‏خواهى حسین را یارى كنى، باز گرد! ولى عامر بن ابى سلامه بر زحرى بن قیس و سپاهش حمله ور شد و از میان سپاهیان گذشت و كسى جرأت نكرد تا او را دنبال كند. عامر خود را به كربلا رساند و به امام حسین علیه‏السلام ملحق شد تا به درجه رفیع شهادت نائل آمد، او از اصحاب امیرالمؤمنین على بن ابى طالب علیه‏السلام بود كه در چندین جنگ در ركاب آن حضرت شمشیر زده است.

وحيد دهقان بازدید : 798 پنجشنبه 04 آبان 1391 نظرات (0)

بدون شک، پوشش زن در برابر مردان بیگانه، یکی از ضروریات دین اسلام است. قرآن کریم می‏فرماید: «و به بانوان باایمان بگو چشم‏های خود را فروپوشند و عورت‏های خود را از نگاه دیگران پوشیده نگاه دارند و زینت‏های خود را، جز آن مقداری که ظاهر است، آشکار نسازند و روسری‏های خودرا بر سینه خود افکنند و زینت‏های خود را آشکار نسازند؛ مگر برای شوهرانشان، پدرانشان، پدر شوهرانشان، پسرانشان، پسران همسرانشان، برادرانشان، پسر برادرانشان، پسر خواهرانشان، زنان هم‏کیششان، کنیزانشان و مردان سفیهی که تمایلی به زنان ندارند و کودکانی که از امور جنسی بی‏اطلاعند و پاهای خود را بر زمین نکوبند تا زینت‏های پنهانشان آشکار شود و همگی به سوی خداوند توبه کنید ای مؤمنان؛ باشد که رستگار شوید.

وحيد دهقان بازدید : 565 شنبه 22 مهر 1391 نظرات (0)

در اين بخش به معرفي يك سايت در زمينه فروش ماشين هاي اداري و لوازم جانبي و مشاوره در اين زمينه مي پردازيم:

سايت كپي بازار به آدرس www.copybazar.com

برخي  محصولات و امكانات موجود اين سايت عبارتند از:

1-      انواع دستگاه هاي فتوكپي و پرينتر ( سياه و سفيد و رنگي)

2-      دستگاه هاي چاپ عريض ( چاپ بنر، فلكس و ... )

3-      دستگاه هاي تمام كننده ( برش، صحافي و... )

4-      لوازم يدكي و مواد مصرفي دستگاه هاي فوق

5-      تالارهاي گفت و گو كه امكان طرح سوالات و تبادل اطلاعات با ساير كاربران را به شما مي دهد.

6-      دانلود درايور دستگاه هاي فوق

درباره ما
انواع مقالات و تحقیقات دانش آموزی و دانشجویی، پاورپوینت و ... تجربیات مدون دبیران و معلمان
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    بیشتر کدوم مطالب سایت را می پسندید؟
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 273
  • کل نظرات : 217
  • افراد آنلاین : 8
  • تعداد اعضا : 2068
  • آی پی امروز : 80
  • آی پی دیروز : 35
  • بازدید امروز : 130
  • باردید دیروز : 48
  • گوگل امروز : 5
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 178
  • بازدید ماه : 2,173
  • بازدید سال : 38,326
  • بازدید کلی : 758,567
  • آخرین نظرات
  • سینما در ماشین با ایرانتیک - 1399/03/13
    سینما در ...
  • آیدا - 1394/10/14
    ممنون اززحماتی که ...
  • حسین - 1394/10/10
    عالی
  • یاسمن - 1394/10/06
    عالی
  • - 1394/10/05
    سلام ممنون واقعا ...
  • سما - 1394/10/04
    مزخرف ترین انشا بود
  • خوشگل طلا - 1394/09/27
    عالی نه خوبم نه ...
  • حدیث ولی محمدی - 1394/09/11
    سلام ممنون خیلی خوب ...
  • ارمی کمپ - 1394/09/01
    ممنون کلی استفاده ...
  • نیکان - 1394/08/28
    با سلام و خسته ...